ذوق جامجم برای یک مصاحبه؛ تلاش برای اثبات زنده بودن
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۸۶۶۴۷
عصرایران؛مصطفی داننده- سعید ابوطالب مستند ساز که سابقه بازداشت توسط آمریکاییها در عراق را دارد و همچنین به عنوان نماینده تهران در مجلس هفتم نیز حضور داشته است با روزنامه جام جم، رسانه مکتوب صداوسیما در مورد شبکه نمایش خانگی گفتوگو کرده است.
ابوطالب با ساخت رئالیتیشوهای مختلف حضور فعالی در شبکه نمایش خانگی دارد و مردم او را بیشتر به واسطه بازی مافیا میشناسند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به مصاحبه او با روزنامه جامجم برگردیم. ابوطالب در بخشی از این گفتوگو گفته است:«اغلب کممخاطبترین سریال در تلویزیون هم میلیونها نفر مخاطب دارد. یعنی حداقل مخاطب هر سریال و برنامه تلویزیونی، دو سه میلیون نفر است. در حالیکه در شبکه نمایش خانگی اغلب کارها بیش از دو سه میلیون مخاطب ندارد. پس پلتفرمها قابل رقابت با تلویزیون نیستند.»
این جملات این کارگردان، به شدت به مذاق روزنامه جام جم خوش آمده و آن را درشت تیتر کرده است. ذوق کردن این روزنامه نشان میدهد که خودشان هم میدانند که چقدر آش صداوسیما شور است که با چنین جملههای میخواهند نشان بدهند که هنوز زنده هستند.
میدانید این فخر مخاطب بیشتر به چه میماند؟ اینکه ما به کشوری مثل قطر فخر بفروشیم که ما چیزی حدود 85 میلیون جمعیت داریم و شما کمتر از 3 میلیون نفر! خوب واضح است که ما با مساحتی بالغ بر ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع باید جمعیت بیشتر از قطر با حدود 11 هزار کیلیومتر مربع داشته باشیم.
صداوسیما هم با این بودجه کلان و دسترسی رایگان باید هم مخاطب بیشتری از شبکه نمایش خانگی داشته باشد. مسئله اما این است که بخشی از جامعه حاضر هستند برای سرگرمی و فرار از برنامههای تلویزیون، دست در جیب خود کنند و اشتراک ماهیانه بخرند تا فقط کمی سرگرم شوند.
شبکه نمایش خانگی آنقدر موفق بوده که در این شرایط بد اقتصادی مردم حاضر هستند، برای دیدن سریالهای آن پول هزینه کنند یا حتی به صورت غیر قانونی از اینترنت دانلود و حجم خود را مصرف کنند.
بهتر است روزنامه جام جم به عنوان رسانه صداوسیما به جای تیتر کردن اینگونه مصاحبهها از مدیران تلویزیون بپرسد که چرا مردم یادشان نمیآید که بهترین سریال صداوسیما در این چند ساله چه بوده است؟ چرا آی فیلم با مجموعههای تکراری محبوب ترین شبکه مردم است؟ چرا جامعه از پوست شیر و زخم کاری حرف میزند اما از سریالهای تلویزیونی نه؟
صداوسیما بازی را به شبکههای نمایش خانگی باخته است، همانگونه که در دو دهه پیش به ماهواره باخته بود و الان در حال جرزنی است و میخواهد با اعمال قدرت رقیب موفق خود را از صحنه خارج کند.
ممکن است با نظارت صداوسیما، شبکه نمایش خانگی از رونق بیفتد اما مدیران تلویزیون به ویژه رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی رئیس جمهور رئیسی بدانند که مردم با ندیدن شبکه نمایش خانگی به برنامههای صداوسیما پناه نمیبرند بلکه دوباره پای سریالهای ترکی و برنامههای ماهوارهای مینشینند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: صداوسیما و شبکه نمایش خانگی؛ تیم قهرمان در دستان مربی سقوط کرده! نظارت صداوسیما بر نمایش خانگی ؛ ببین چه جهنمی برات برپا کنم ... هشدار اصولگرایان درباره محدودیت و بیکاری هنرمندان: ساترا دوست دارد نمایش خانگی شبیه شبکه آموزش باشد!منبع: عصر ایران
کلیدواژه: روزنامه جام جم شبکه نمایش خانگی سعید ابوطالب صداوسیما شبکه نمایش خانگی روزنامه جام جم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۸۶۶۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشهای است؟!
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
سید محمدمهدی موسوی در حوزه نوشت: چندی پیش خبری در رسانهها انتشار یافت مبنی بر این که برای تولید هر قسمت سریال شبکه نمایش خانگی به طور متوسط ۳ تا ۵ میلیارد تومان هزینه میشود و طبعاً بخش قابل توجهی از این هزینه سرسام آور صرف پرداخت به بازیگران یا به تعبیر درستتر سلبریتیها میشود.
به عنوان مثال چنانچه یک سریال شبکه نمایش خانگی ۱۵ قسمت داشته باشد به طور میانگین ۶۰ میلیارد تومان صرف ساخت آن میشود.
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
با نگاهی اجمالی به آثار شبکه نمایش خانگی از آغاز این جریان در سال ۸۹ با تولید و پخش سریال «قلب یخی» تا به امروز که سریال هایی، چون «افعی تهران»، «جنگل آسفالت» و ... مورد توجه مخاطبان پلتفرمهای داخلی است، میتوان به اختصار به نکاتی اشاره کرد که با مقوله سبک زندگی و نوع نگرش به این مساله ارتباط نزدیکی دارد و از همین رهگذر میتوان تا حدی به این پرسش پاسخ داد که آثار شبکه نمایش خانگی مروج چه فکر و اندیشهای هستند؟!
۱-هر چند برخی سریالها در سالهای اخیر مروج زندگیهای تجملاتی یا به اصطلاح لاکچری بوده اند، اما در عین حال، شمار دیگری از آثار با پرداختن اغراق آمیز و بعضاً مغرضانه به مقوله فقر و مشکلات اجتماعی، ترسیم گر زندگی فلاکت بار بوده اند که البته در باره کنایهها و تعریضات غیرمنصفانهای هم به شرایط زیست پس از انقلاب داشته اند که در جای خود نیاز به بحث تفصیلی و عمیق خاص خود دارد.
۲- هنجار زدایی از روابط افراد در کانون خانواده و حتی بین زوجین از دیگر آثار نامطلوب بسیاری از سریالهای شبکه نمایش خانگی است، کما این که بسیاری از جامعه شناسان متدین نسبت به ترویج روابط آزاد و خارج از چارچوب ازدواج در این سریال هشدار داده و میدهند.
واقعیت تلخی که وجود دارد این است که چارچوب خانواده و قوام آن در این سریالها حداقلی است چه آن که بیشتر تصویرگر زندگی افرادی است که بدون هیچ نسبتی حتی با هم در یک خانه زندگی میکنند.
۳-استفاده از کلمات مذموم، رکیک و دشنامهای متعدد از ویژگیهای غیرقابل انکار برخی از همین سریال هاست که طبعاً تداوم این وضع اثر نامطلوبی بر فرهنگ عمومی جامعه هم میگذارد.
۴-به هر حال این واقعیت تلخ غیرقابل انکار است که شبکه نمایش خانگی مرهون نگاه تجاری به حوزه فرهنگ است؛ نگاه و رویکری که به اجمال میتوان به برخی آثار آن همچون جلوه گری سبک زندگیهای لاکچری و ایجاد سرخوردگی در جوانان، تغلیظ نگاه جنسیتی منبعث از فرهنگ غرب به زنان و دختران و البته ضدیت با فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی در پرتوی نشر اندیشه غربی اشاره کرد.